موضوعات
پیشنهادهای دانشکده حقوق پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:حقوق بین الملل عمومی 1,بین المللی,بین الملل,حقوق,ملاجان,سازمان,منشور,سازمان ملل,شورای امنیت, :: 4:14 :: نويسنده : احمد علوی
حقوق بین الملل عمومی (1) مفهوم حقوق : حق معنای لغوی کلمه حقوق می باشد یعنی پاداش و انعام اما در اصطلاح عبارتست از مجموعه اصول و قواعدی که در یک کشور رایج میباشد . این مفهوم ضامن برقراری ارتباط میان انسانها بوده است . اولین بار این اصطلاح را گرسیوس هلندی در قرن 17 در کتاب حقوق جنگ و صلح آنرا بیان نموده اما آنچیزی را که امروزه بصورت کاربردی و در سطح بین المللی وجود دارد را جرمی بنتام انگلیسی در کتاب مقدمه ای بر اصول اخلاق و قانون بیان نمود. برای تعریف حقوق بین الملل در میان اندیشمندان و نظریه پردازان حقوق بین الملل نظریات متفاوتی مطرح است که هرکدام آنرا با توجه به نظرو دیدگاه خویش به بیان آن پرداخته اند: 1- دسته اول معتقدند که افراد جزء تابعین حقوق بین الملل بشمار می آیند . پیروان این نظریه عبارتند از گولر – ژرژسل 2- دسته دوم معتقدند که حقوق بین الملل تنها حاکم بر روابط بین دولتهاست . تری پل– اوپنهایم 3- دسته سوم معتقدند تابعین اصل حقوق بین الملل دولتها هستند . روسو- کلسن تعریف حقوق بین الملل : مجموعه ای از اصول و قواعدی که دولتها را ملزم برعایت آن میدانند و در رابطه یکدیگر آنرا بمرحله اجراء میگذارد . لازم بذکر است که این قواعد شامل طرز تشکیل ، نحوه کار و وظایف سازمانهای بین المللی با یکدیگر و همچنین دولتها با دولتهای دیگر ویژگیهای حقوق بین الملل : 1- عدم برخورداری از نهادهای سازمان یافته ( محرومیت از نهادهای قضایی ، اجرایی و قانونگذاری ) 2- عدم سازش قواعد بین المللی با قواعد داخلی ( حاکمیت داخلی مانع از آن میشود ) 3- عدم وجود مکانیزمهایی که منطبق با تحولات سریع اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی
4- کثرت موضوعات و تحولات سریع در این رشته ( منع گسترش سلاحهای هسته ای )
در دکترین کلاسیک دو جریان فکری وجود دارد که مبنای حقوق بین الملل می باشد : 1- مکتب حقوق وضعی یا ارادی 2- حقوق طبیعی یا موضوعی تعریف حقوق وضعی یا ارادی : باعتقاد پیروان این مکتب منشاء حقوق بین الملل بر اراده دولتهاست تعریف حقوق طبیعی یا موضوعی : طبق این مکتب حقوق بین الملل خارج از اراده بشر و مستقل از اراده دولتهاست حقوق وضعی ارادی به سه قسم تقسیم میشوند : 1- تحدید ارادی : گرایش این نظریه مبنی بر حاکمیت دولتها مقدم بر حقوق بین الملل می باشد 2- اراده مشترک : اراده یک یا چند دولت در منبع حقوق بین الملل موثر می باشد 3- گرایش حقوق وضعی جدید : مقتضیات زندگی اجتماعی انسانها را منشاء اصلی حقوق دانسته است موضوع دیگری که در مورد حقوق موضوعی قابل طرح است غیر ارادی بودن قواعد حقوق بین الملل می باشد . لذا در قالب آن نظریاتی مطرح شده است : 1- حقوق طبیعی راجع به عدالت و راستی و درستی یک موضوع می پردازد . مثال (بهترین رژیم سیاسی کدام نوع میتواند باشد : نظری – عملی ) 2- قاعده گرایی یا وجود قاعده بنیادین : پیروان این نظریه معتقدبه قاعده بنیادین می باشند منظور هر قاعده قانونی از قاعده بالاتر از خود پیروی می کند 3- جامعه شناسی حقوقی : دولت ابزار اعمال حقوق می باشد با توجه به اصل همبستگی همبستگی گروههای مختلف بوسیله دو اصل مهم بهم مربوط میشود :
اصل مبتنی بر تشابه به یکی بودن گروههای مختلف اجتماعی را فراهم میکند اصل مبتنی بر عدم تشابه : نیازهای مختلف موجب همکاری و تعاون بین المللی می شود . نظریات مختلف در مورد رابطه حقوق بین الملل با حقوق داخلی : 1- نظریه مونیسم (یگانگی ) 2- نظریه دوگانگی ( دوآلیسم ) 3- نظریه معاصر (تساوی حقوق داخلی و بین الملل) نظریه مونیسم : 1- هدف : تمام دولتها بدنبال برابری و عدالت مستقیم ( هدف یکسان داخلی بین الملل) 2- ارزیابی : قواعد حقوق داخلی توسط حقوق بین الملل 3- مسئولیت محدود دولتها : تقدم حقوق داخلی نسبت به حقوق بین الملل 4- تعیین حدود مرزی : حقوق بین المللی مرزها را مشخص میکند نظریه دوگانگی (دوآلیسم ): 1- حیث تشکیلات : عدم وجود قوای سه گانه در سطح بین الملل 2- مبانی و منابع : حقوق داخلی از رضایت بین دولتها تشکیل میشود ولی بین الملل توافق بین دولتهاست – از حیث منابع عرف بین المللی حاکم ولی بین المللی عرف و معاهدات بین المللی 3- قلمرو قواعد خصوصی : قواعد داخلی در داخل کشور ولی بین الملل در کل کشورها 4- اعتبار : در داخلی ارزش شناخته میشود ولی در بین الملل اعتبار ندارد 5- نقطه نظر تابعی : افراد و دولتها 6- ضمانت اجرا : بین المللی فاقد ضمانت اجرا ولی داخلی ضمانت اجرا در پایان صده 19 و در شروع 20 بویژه بعد از جنگ جهانی اول افراد مهم دولتی در همایشهای صلح جویانه بین المللی تلاش زیادی در بوجود آوردن شرایط مناسب برای ایجاد سازمان ملل متحد از خود نشان داده اند و در نهایت در سال 1945 این تلاشها به بار نشسته و این سازمان تشکیل شد . پس از دولتها سازمانهای بین المللی عمده ترین تابعان حقوق بین الملل بشمار می آیند . تعریف سازمانهای بین المللی : سازمانهای بین المللی تجمعی است و به دولتهایی اطلاق میشود که بر اساس یک سند تاسیس ( معاهده) تشکیل میشود و اعضای آن اهداف مشترکی را دنبال میکنند . سازمانهای بین المللی را میتوان از جهات مختلف طبقه بندی کرد : 1- از نظر هدف : سازمانهای نظامی ( سازمان آتلانتیک شمالی – ناتو)سازمانهای اقتصادی (اکو) سازمانهای آموزشی و تربیتی ( یونیسف) 2- نحوه کار : سازمانهای تصمیم گیرنده – سازمانهای عمل کننده ( سازمان ملل متحد) 3- از نظر وسعت اقتدار : سازمانهای جهانی و منطقه ای 4- نوع اعضاء : سازمانهای بین المللی در واقع از نوع سازمانهای کاملا متفاوتی را در بر میگیرد . اولین گروه مربوط میشود به سازمانهای بین المللی دولتی که آنرا دولتهای ملی تشکیل میدهند. دومین نوع مربوط میشود به سازمانهای بین المللی غیر دولتی که دولتهای مالی نقش مستقیمی در تشکیل و اداره آن ندارند(NGO) : صلیب سرخ – دفاع از حقوق بشر – یونیسف سازمانهای بین المللی اعم از دولتی یا غیر دولتی و از نظر حوزه فعالیت میتوانند جهانی باشند یا منطقه ای : اتحادیه اروپا – بازار مشترک صاحبنظران بین 300 تا 400 تعداد را برای سازمانهای دولتی تخمین زده اند ولی برای غیر دولتی 10 برابر اینها تخمین زده اند سازمانهای بین المللی دولتی : به سه دسته تقسیم میشوند : 1- سازمانهای بین الدولی جهانی 2- سازمانهای بین الدولی منطقه ای 3- سازمانهای بین الدولی فرامنطقه ای سازمانهای بین الدولی جهانی ) فعالیت این سازمانها بیشتر سیاسی نظامی ، اقتصادی و ... می باشد و با توجه به ارتباطی که این سازمانها با سازمان ملل متحد دارند می توان آنرا بدو گروه یا سازمان وابسته به خانواده سازمان ملل متحد و سازمان خارج از ملل متحد تقسیم نمود . برخی از سازمانهای وابسته به سازمان ملل متحد : 1- سازمان ارتباط جهانی : اتحادیه جهانی پست و تلگراف 2- سازمان فرهنگی و اجتماعی : کمیساریای پناهندگان سازمان ملل متحد – صندوق جمعیت ملل متحد 3- سازمان پولی و مالی : صندوق بین المللی پول یا گروه بانک تجارت جهانی سازمان حارج از ملل متحد : اینگونه سازمانها اصولا علمی و تحقیقاتی بوده است و در زمینه های مختلف پزشکی – معماری – کشاورزی – آموزشی و غیره فعالیت میکنند . از جمله آن میتوان به انجمن توانبخشی بین المللی معلولین اشاره نمود . سازمانهای بین الدولی منطقه ای ) این گروه خود به سه دسته تقسیم میشود : 1- سازمانهای اروپایی و منطقه آتلانتیک مثل : جامعه اقتصادی اروپا – ناتو 2- سازمانهای آمریکایی : سازمان کشورهای آمریکایی و سازمان کشورهای آمریکای مرکزی 3- سازمانهای آسیایی و آفریقایی : اتحادیه عرب – سازمان وحدت افریقا – اکو
اعضای این سازمان از مناطق مختلف جهان گرد هم آمده اند و بهمین علت آنها را باید سازمانهای فرامنطقه ای نامید مثل جنبش عدم تعهد . اعضای این سازمانها و مناطق و قاره های مختلف هستند لذا آنها را نمیتوان یک سازمان منطقه ای تلقی نمود . سازمانهای بین المللی غیردولتی : این سازمانها نمایانگر الگوی توسعه اقتصادی نوین بر پایه تحولات جدید در زندگی سیاسی – اجتماعی در عصرجهانی شدن هستند . این سازمانهاامروزه بطور فزاینده هم در حوزه سیاست داخلی کشورها وهم در حوزه سیاست خارجی و امور بین الملل تاثیر گذار بوده و در مهندسی جوامع ملی و جامعه جهانی ایفای نقش میکند . NGOهای بین المللی حقوق بشری فعال در عرصه NGO های بین المللی حقوق بشری فعال در حقوق مدنی و سیاسی (بهبود وضعیت محیط زیست – بالا بردن سطح رفاه اقشار محروم و آسیب پذیر – مطرح ساختن یک برنامه مشترک و دسته جمعی مفهوم مداخله بشر دوستانه خود شامل دو نوع متمایز از کاربرد زور بمنظور حمایت از انسانها و پاسداری از صلح ملل متحد می باشد لذا مباحثی که مورد بررسی قرار میگیرد در زمینه اصول بنیادی نظام بین المللی خواهد بود . حاکمیت دولت و عدم مداخله یعنی منع دخالت در اموری که در حوزه صلاحیت داخلی کشورهاست . بر این اساس حقوق بین الملل افراد را بدو طریق زیر چتر حمایتی خویش قرار میدهد : 1- بشکلی عام : منظور منع برخی اعمال نسبت به افراد انسانی همچون منع نسل کشی – بردگی و تبعیض نژادی 2- بشکلی خاص : حمایت از گروههای انسانی همچون کودکان – زنان – کارگران تعریف مداخله بشر دوستانه : در مفهوم کلاسیک آن عبارتست از هرگونه استفاده از نیروهای مسلح توسط یک دولت بر علیه دولت دیگر بمنظور حمایت از جان و آزادی اتباع دولت اخیر که خود مایل یا قادر به اینکار نباشد . برای بررسی مشروعیت مداخله بشر دوستانه دو دوره وجود دارد : 1- دوره ماقبل از منشور ملل متحد در این دوره استفاده از زور در روابط بین الملل منع نشده است . محدودیتهای ایجاد شده برای استفاده از زور ناچیز بوده است . بطور مثال در دوره قبل از جنگ جهانی اول سوابق متعددی از مداخله قدرتهای بزرگ در سرزمین دولتهای ضعیفتر با توسل به زور و بمنظور حمایت از جان و مال اتباعشان صورت گرفته است . (ایالات متحده بین سالهای 1899-1813 تقریبا 46بار نیروهای مسلح خود را بر خاک کشورهای آمریکای لاتین بمنظور حمایت از اتباع خود پیاده کرده است .) 2- دوره بعد از منشور ملل متحد منشور ملل متحد در 1945 (پایان جنگ جهانی دوم ) هرگونه تهدید بزور یا استعمال آن علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر دولتی را بجز در دفاع از خود طبق ماده 51 منشور و یا در اجرای اقدامات قهری ( طبق فصل 7 منشور) در موارد تهدید بر صلح ، نقض صلح و عمل تجاوز را وضع کرده است لذا عملکرد دولتها در دوره قبل از منشور بهیچ وجه مبنی بر پذیرش اصل مداخله بشر دوستانه بموجب حقوق بین الملل ارضی نمیباشد .پس از آن نیز مداخله بلژیک در کنگو (1964) مداخله آمریکا دومینکن (1967) مداخله آمریکا سرگرانادا(1983) هیچیک صرفا به مسائل انسان دوستانه صورت نگرفته بلکه تمامی آنها از ابتدا اهداف سیاسی را نیز دربر داشته است . جنایات بین المللی : جنایات بین المللی و انواع آن هرگونه تخلف از تعهدات بین المللی جنایت محسوب نمیشود. مصادیق جنایات بین المللی از دیدگاه کنوانسیونهای ژنو عبارتست از قتل عمد ، شکنجه ، رفتار غیر انسانی ، آزمایشهای بیولوژیک ، گروگانگیری. طبق آئین نامه دادگاه بین المللی رفتار جنایتکارانه به سه نوع تقسیم میشود : 1- جنایت علیه صلح : عبارتست از رد نقض عمده و فاحش بین المللی که برای حفظ صلح و امنیت بین المللی اهمیت دارد مانند ممنوعیت تجاوز 2- جنایت بر ضد بشریت : در مورد جنایات بر ضد بشریت باید به ماده 17 اساسنامه دیوان که در بند 11 برخی از اعمال را جرم انگاری نامیده است . جنایت بر ضد بشریت در حقوق بین الملل ارضی پذیرفته شده است . برای نمونه می توان به اساسنامه های دادگاههای نورمبرگ ، توکیو، یوگسلاوی ، روآندا،عراق و کامبوج اشاره نمود . ارتکاب به کشتار، نابودی گروهی ، به بند گرفتن ، تبعید و یکسری از کارهای غیر بشری که علیه ملتها بدلایل سیاسی نژادی و مذهبی صورت میگیرد . این اعمال شامل قانون جنایت علیه بشریت می باشد . آزار گروهی و از پیش تعیین شده یک گروه نژادی بوسیله یکسری افراد (مثل آپارتاید : تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1976 یکی از مصادیق بارز جنایات بر ضد بشریت شناخته شده است ) 3- جنایات جنگی : ماده 8 اساسنامه دیوان به جنایات جنگی اختصاص یافته است . این ماده طویل ترین ماده اساسنامه دیوان می باشد . این جنایات شامل نقض فاحش و شدید قواعد و عرفهای جنگی مدون در کنوانسیون 1907 لاهه و 1949 ژنو یعنی حقوق بشر دوستانه در مخاصمات مسلحانه اعم از بین المللی و داخلی می باشد مانند تغییر ترکیب جمعیتی در سرزمینهای اشغالی بعنوان یک جنایت جنگی محسوب شده است . در مواردیکه ذکر شده افراد ، دولتها و سازمانهای بین المللی جزء تابعین بین الملل بوده اند اما بغیر از آنها موجودیتهای دیگری نیز وجود دارد که جزء تابعین حقوق بین الملل بشمار می آیند . این موجودیتها شامل حکومتهای در تبعید ، پناهندگان و دولتهایی با وضعیت خاص دولتهای با وضعیت خاص ( تحت الحمایگی ) یکی از اشکال استعمار است و بلحاظ لغوی عبارتست از حمایت و پشتیبانی یک دولت بزرگ و قوی از یک دولت کوچک و ضعیف . در واقع دولتهای امپریالیست بزور نظام تحت الحمایگی خویش را به کشور کوچکتر اعمال میکنند . این زور میتواند نظامی باشد و یا اقتصادی و غیره .مثل ایالت متحده و اصرارش برای ایجاد یک نظام تحت الحمایگی در عراق و افغانستان 4- نهضتهای آزادیبخش ملی معنای مشروعیت مبارزات آزادیبخش تلاش جهت کسب حق تعیین سرنوشت است . حق تعیین سرنوشت یک حق مشترک بشری است که بطور جمعی به ملتها اعطا شده است . بموجب این حق ملتها وضع سیاسی خود را آزادانه تعیین و توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی خود را تامین می کنند . نهضتهای آزادیبخش از برخی حقوق برخوردارند که عبارتست از : 1- درارکان مختلف سازمان ملل بعنوان ناظر شرکت میکنند 2- نقش ناظر در تدوین کنفرانسهای مربوط به قواعد حقوق بین الملل 3- پشتیبانی و حمایت سازمان ملل متحد در جهت رعایت حقوق نهضتهای آزادیبخش در کشور های خویش عرف بین المللی : اگرچه در قرن 20 معاهدات بین المللی اهمیت روزافزونی را بعنوان منبع حقوق بین الملل کسب کرده است با این وجود عرف بین المللی هنوز یکی از منابع اصلی حقوق بین الملل بحساب می آید . برای آشنایی با مفهوم عرف بین المللی ابتدا باید واژه عرف را بطور عام معنا نمود . عرف دارای دو ریشه لغوی است که یکی بمعنای امرپسندیده و دیگری بمعنای معرفت و شناسایی می باشد . البته گاهی منظور از عرف گروه خاصی از مردم که بر اساس زبان ، نژاد و مذهب خاص در کنار یکدیگر به تعامل میپردازند . تعریف عرف بین الملل) مطابق ماده 38 اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری عرف بین المللی عبارتست از رویه عمومی که بصورت یک قاعده حقوقی پذیرفته شده است . لذا این قواعد حقوقی بدنبال استمرار رفتارهای مشابه انسانی جنبه التزام می یابد . عناصر سازنده عرف بین المللی ) 1- عنصر مادی : تکرار اعمال مادی متشابه توسط طالبان حقوق بین الملل ( دولتها، کشورها، سازمانها) برای اینکه عملی به عرف تبدیل شود حداقل باید بیش از یکبار تکرار شود مثل حق پناهندگی در سال 1950 بروشنی بیان کرده که منظور از رویه عمومی رویه مستمر و متحد الشکل دولتهاست . 2- عنصر معنوی : رفتار دولتها بگونه ای باشد که رویه عمومی آنها بصورت قواعد حقوقی پذیرفته شود . منظور اعتقاد به التزام آور بودن باور بضرورت داشتن . یعنی دولت یا کشور باور داشته باشد که مکلف به اینکار می باشد (مثال تصادم یا برخورد دوکشتی ترک و فرانسوی : کشتی لوتوس) عوامل تاثیر گذار در تشکیل عناصر مادی : 1- شرط مدت 2- تعداد رفتارها 3- عدم تساوی ارزش رفتارها شرط مدت : الف ) برای شکل گیری قواعد ارضی مدت زمانی لازم است . این مدت زمان می تواند کوتاه باشد بشرط اینکه رویه و عملکرد دولتها متداول و عملا همشکل بوده و مثل فلات قاره و موضوع ماهیگیری از 12 مایل بیشتر نباشد چون طبق حقوق بین الملل مرز مشترک بین المللی 12 مایل می باشد . ب ) شرط تعدد سوابق نباید در مفهومی محدود تعبیر شود . شرط تعدد سوابق بستگی به نوع رویه و عملکرد دولتها دارد . مثال مصونیت دیپلماتیک ج ) شرط اساسی تشکیل عرف متحدالشکل بودن رویه و عملکرد هاست مانند تنگه کورنو(کرف) که بین آلبانی و انگلستان است و در حقوق بین الملل مفهوم خاصی وجود دارد بنام عبور.... آلبانی ها باید کشتی انگلیسی را از وجود مین های بکار گذاشته شده آگاه میکرد . د ) در نظر گرفتن سوابق تمامی دولتها ضروری نیست و برای اثبات وجود قواعد عرفی ، جهانشمول بودن کافیست که سوابف از لحاظ جغرافیایی پراکنده باشد تعدد رفتار : انواع رفتارهای موثر در شکل دهی قواعد عرفی عبارتست از : الف ) رفتارهای فعال مولد آثار حقوقی ب ) رفتارهای کاملا انفعالی که در برخی شرایط بیانگر پذیرش وجود قاعده حقوقی است ج ) رفتاری که حکایت از اجماع دولتها در مورد یک قاعده عرفی وجود دارد . عدم تساوی ارزش رفتارها : الف ) ارزش بعضی رفتارها ناشی از اهمیت و عرف بودن دولتی است که منشاء بوجودآمدن قاعده عرفی شده ب ) ارزش برخی رفتارها به دلیل پذیرش آن بعنوان یک قاعده عرفی توسط بخش عظیمی از جامعه بین المللی است انواع عرف : از حیث دامنه شمول قواعد عرفی به دودسته تقسیم میشوند ) 1- عرف جهانی 2- عرف منطقه ای : براساس نظریه خاص گرایی منطقه ای شکل گرفته و تابع مقررات همان عرف جهانی میباشد با این تفاوت که دامنه شمول آنها از لحاظ جغرافیایی محدودتر است . معاهده بین المللی : امروزه اعضای جامعه بین المللی و در راس آن دولتها توافقهای بین المللی خود را از طریق انعقاد معاهدات بین المللی انجام میدهند و هرگونه همکاری سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و علمی بین آنها بدنبال انعقاد معاهده و موافقت نامه می باشد . معاهده از نگاه عرف : معاهده عبارتست از یک توافق بین دولتها بصورت کتبی منعقد شده و تحت حاکمیت بین المللی برای دست یابی به یکسری قواعد و مقررات در حقوق بین المللی است . حال با تئجه به تعریف یاد شده میتوان تعریفی جامع از معاهده بین المللی ارائه نمود . معاهده یک موافقتنامه بین المللی است که میان تابعان حقوق بین الملل منعقد می شود و تحت حاکمیت حقوق بین المللی قراردارد . بدون توجه به اینکه دارای چه عنوانی و یا در چند سند تنظیم شده است . در این تعریف چند واژه آمده که به بیان آن میپردازیم : 1- موافقتنامه : از این واژه فهمیده میشود که توافق شرط لازم و اساسی معاهدات است . یعنی بدون رضایت کشورها معاهده ای را منعقد نمیکنند اگر هم منعقد شود اعتبار ندارد 2- بین المللی : یعنی معاهده میان کشورهای مختلف باشد نه در داخل یک کشور 3- بین دولتها : با این اقتداراز سازمانهای بین المللی خارج میشود چون در زمان امضاء کنوانسیون وین در سال 1969 سازمانها خیلی اهمیت نداشتند اما در سال 1986 کنوانسیون وین این کمبود را جبران کرد پس باید تعریف اصلاح شود و سازمانهای بین المللی به آن اضافه گردید 4- بصورت کتبی : در ماده 3 کنوانسیون آمده است که معاهده های شفاهی دارای استحکام نیستند لذا باید بصورت کتبی باشند . این بند جزء ذات و ماهیت معاهده نیست تا بلکه این قید بخاطر اجرای معاهده است و معاهده شفاهی قابل اثبات و اجرا نیست . 5- تحت حاکمیت حقوق بین الملل : یعنی معاهده باید مطابق مقررات حقوق بین الملل باشد تا آثار و نتایج حقوقی داشته باشد . 6- بدون توجه به نام یا عنوان : یعنی نام معاهده مهم نیست فلذا یک معاهده میتواند به نامهای مختلف نامگذاری شود مانند میثاق ، منشور ، قرارداد ، اساسنامه ، موافقت نامه ، کنوانسیون ، اعلامیه ، عهدنامه ، پروتکل و مانند اینها رابطه عرف و معاهده : برخی از دانشمندان حقوق بین الملل معتقدند چون عرف در ماده 38 اساسنامه دیوان پس از معاهده آمده است لذا در درجه پائینتری از معاهده قرار دارد اما این برداشت صحیح نمیباشد زیرا در حقوق بین الملل موضوعه بیان شکلی سلسله مراتب وجود ندارد بنابراین عرف و معاهده هرکدام برای خود نهاد مستقل بوده و نمیتوان برای آنها تقدم و تاخر قائل شد . روابط میان معاهده و عرف را در چند حالت میتوان بررسی کرد : 1- فسخ عرف توسط معاهده : درمواردی ممکن است معاهده عرف را فسخ نماید برای مثال می توان به کنوانسیون 1961 وین در مورد روابط دیپلماتیک نام برد که می گوید باز کردن و توقیف بسته دیپلماتیک ممنوع است در حالیکه عرف پذیرفته بود که در صورت عدم مخالفت دیپلماتیک می توان این بسته ها را بازرسی نمود 2- فسخ معاهده توسط عرف : گاهی اتفاق می فتد که عرف معاهده را فسخ نماید . مقال در دوران جنگ جهانی دوم بسیار اتفاق افتاد که جنگ دریایی ، مقررات مندرج در قسمت چهارم موافقتنامه دریایی سال 1930 لندن مغایرت داشت 3- تقدم معاهده بر عرف : در زمینه پیشرفتهای تکنولوژی معاهده مقدم بر عرف است زیرا فرصت و زمان لازم برای شکل گیری قواعد عرفی از طریق استمرار و تداوم رویه ها در اختیار نیست |
||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
تبادل لینک هوشمند |
||